وحدت کلید موفقیت و رمز پیروزی انقلاب / وحدت نه با شعار به دست میآید و نه با امریه و فرمان
به گزارش تبریز جوان، روز ۲۷ آذرماه که سالروز شهادت دکتر مفتح است، در تقویم کشورمان بهنام روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده است. شهید آیتالله دکتر محمد مفتح از جمله روحانیون روشنفکر و روشنگری بود که نقش مهمی در نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) ایفا کرد. ایشان همچنین قدمهای
به گزارش تبریز جوان، روز ۲۷ آذرماه که سالروز شهادت دکتر مفتح است، در تقویم کشورمان بهنام روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده است.
شهید آیتالله دکتر محمد مفتح از جمله روحانیون روشنفکر و روشنگری بود که نقش مهمی در نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) ایفا کرد.
ایشان همچنین قدمهای موثری در راه ایجاد وحدت بین حوزههای علمیه و دانشگاه و دو قشر روحانی و دانشگاهی برداشت.
این روز به پاس تلاشهای آن بزرگوار روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده است؛ از این رو این روز را بهانه قرار دادیم در گفت و گوی با سید اسماعیل اظهری معاون فرهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه تبریز و فعال دانشجوی استان آذربایجانشرقی جایگاه و نقش این نهاد را در تحولات کشورمان داشته باشیم که در ادامه از منظرتان میگذرد.
فارس: روز ۲۷ آذرماه که سالروز شهادت دکتر مفتح است در تقویم کشورمان بهنام روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده است، شما چه تحلیلی از وحدت حوزه و دانشگاه در عصر امروز دارید؟
بیست و هفتم آذر ماه، روز شهادت دکتر مفتح، استاد دانشگاه و روحانی مبارز و انقلابی، روز وحدت حوزه و دانشگاه نامیده شده است.
تخصیص این روز به این مناسبت، ناشی از نیاز مبرمی بود که در جامعهی انقلابی ما احساس می شد. چرا که «وحدت»، کلید موفقیت و رمز پیروزی انقلاب خونبار ما بوده و هست و حفظ و ادامهی آن، به آسیبناپذیری انقلاب و نیل به اهداف انقلابی و حفظ کامل دستاوردهای آن خواهد انجامید.
بنابراین طلب وحدت بین حوزه و دانشگاه، از سوی مردم، و ابراز شادمانی و حمایت آنان، در لحظاتی که بارقهی این عمل انسانی و اجتماعی را مشاهده می کردند، ناشی از چند عامل بوده و هست:
نخست آنکه این دو قشر، در حرکتهای اجتماعی و در روند تحوّل فکری و فرهنگی جامعهی ما، نقشی ارزنده و والا داشتهاند و دارند. در برهوتی که رژیم طاغوتی به جامعه تحمیل کرده بود دم گرم روحانیون و دانشگاهیان متعهد و مسوول بود که آتش مبارزه را گرم نگه میداشت و فریاد اینان بود که از فیضیه و دانشگاه، صلای مقاومت و مبارزه سر میداد.
دوم آنکه، علیرغم هدف مشترک، دشمن مشترکِ این دو قشر مبارز و انقلابی، در بسیاری از لحظات تاریخ، هوشیارتر از آنان عمل کرد و به برنامهی خویش، که ایجاد شکاف و افتراق بین این دو قشر بود، جامهی عمل پوشاند.
«وحدت» نه با شعار به دست میآید و نه با امریه و فرمان. و اگر امروز در جامعهی انقلابی، وحدت حوزه و دانشگاه و وحدت روحانی و دانشجو مطرح میشود، ناشی از این واقعیت است که تاکنون و حداقل تا قبل از انقلاب، این وحدت وجود نداشته است و این دو قلمرو علم و روحانیت، باید نخست از هر آنچه با فرهنگ اصیل جامعهی اسلامی ما بیگانه است، تطهیر و پاک شوند و نخستین گام در راه وحدت را از اینجا بردارند.
فارس: شما به عنوان یک فعال دانشجویی چه پیشنهاد و راهکاری برای تحکیم بیشتر وحدت حوزه و دانشگاه دارید؟
در نخستین گام، به استادان و دانشجویان و روحانیون و طلاب متعهد و مسؤول پیشنهاد می کنم که:
۱- اساتید و دانشجویان عزیز و ارجمند دانشگاه ها، علیرغم توطئهها و تبلیغات دشمنان، شناخت محیط طلبگی را در برنامه کار خود قرار دهند.
۲- روحانیون با حضور در دانشگاه ها، عملی متقابل انجام دهند. در دانشگاه ها نکات بسیاری برای آموختن وجود دارد و ذهنهای آمادهای برای یاد گرفتن. روحانیون می توانند در دانشگاه بیاموزند و بیاموزانند.
۳- نظامِ طلبگی، نظام کشف نشدهای است. شناختن نظام طلبگی برای دانشگاهیان و متقابلاً آگاهی از نظام آموزش دانشگاهی برای مدرسان حوزههای علمیه، بدون تردید آموزنده و الهامبخش خواهد بود.
۴- انقلاب اسلامی ایران، قبل از هر چیز یک انقلاب معنوی است. خلأ معنویت از آفات اجتماعی در رژیم گذشته بوده است. دانشگاهها و حوزهها برای دفع این آفت در خود و در جامعه نقش مهم و مسؤولیت عمده بر عهده دارند.
۵- نظریه «علم برای علم» افسانه کهنهای است که به خصوص در یک جامعهی انقلابی پذیرفتنی نیست. علم اگر برای انسان، برای آرمانهای انسانی، برای بشریت که غایت آن، رسیدن به خداست باشد، معنی پیدا میکند. و حوزههای علمیه و دانشگاهها را به تفکر در این باب دعوت میکنم.
۶- فلسفهی ناهماهنگی و ناهمگونی دانشگاه و حوزه علمیه از القائات دشمنان خدا و خلق است.
۷- تشکیل سمینارها و ایجاد گردهماییها در زمینه وحدت بین حوزه و دانشگاه تا روزی که این وحدت عملاً و بنحو گسترده حاصل شود ضروری است.
فارس: با این وجود با نامگذاری روز ۲۷ آذرماه در تقویم کشورمان بهنام روز وحدت حوزه و دانشگاه مسوولان و دستاندرکاران این حوزه به دنبال چه اهدافی هستند و نقش و رسالت باید چگونه باشد؟
باید دید مقصود از وحدت حوزه و دانشگاه چیست، خیلی طبیعی است که این وحدت مقصود ادغام حوزه در دانشگاه یا دانشگاه در حوزه نیست.
مقصود همچنین این نیست که ما بیاییم برنامههای حوزه را و برنامههای دانشگاه را یک چیز بکنیم، این معنی ندارد. حوزه دانشگاهی است برای یک کار و دانشگاه حوزهای است برای یک کار دیگر، حوزه جایگاه پرورش فقیه و عالم دین است و احیاناً مبلّغ است. دانشگاه مرکز پرورش عالِمِ به علوم معمولی که انسان و جامعه برای ادارهی خودشان به آنها نیاز دارند.
دو نوع خلقیات در بین این دو نهاد دیده میشود. این دو نوع خلقیات در حوزه و دانشگاه موجب این میشود که انسانهایی که در این دو محیط بار بیایند با دو فرهنگ بار بیایند.
دو جور قیافه و ترکیب روحی و شکل روحی و خلقی و شغلی داشته باشند. اگر قرار باشد که دانشگاه ما در عین اینکه دانشگاه اسلامی است -یعنی علوم اسلامی در آنجا تدریس میشود، مسائل ضد اسلامی در آنجاها نمیآید، قیافه و شکل ظاهری دانشگاه هم اسلامی است- اما همان اخلاق دانشگاه غربی و سوغات فرنگی را باز هم داشته باشد و حفظ کند، این چیز مطلوبی نیست چون غیر از محتوای درسی و علمی محتوای اخلاقی که بخش عمدهای از فرهنگ انسان را و یک مجموعه را تشکیل میدهد، این چیز قابل توجهی است، باید به آن توجه داشت.
در این ارتباط همچنین روحانیونی که در دانشگاه فعال و غیرمنفعل حضور پیدا میکنند و برای کاری به دانشگاه میروند و میخواهند تأثیر بگذارند، چند خصوصیت را – غیر از آن شرایط عامه – باید داشته باشد.
باید عالم و برخوردار از تقوا و احتیاط در عمل و امثال اینها باشد، غیر از اینها دو، سه شرط دیگر هم حتماً لازم است. شرط اول این است که محیط دانشگاه و مسائل دانشجو را بشناسد. اگر این خصوصیت نباشد، مفید نخواهد بود یا خیلی کمفایده خواهد بود.
شرط دوم، علاقه و اعتقاد به دانشجوست. اگر کسی از شکل دانشجو و این جوانان اینطوری بیزار است، پایش را به دانشگاه نگذارد. اگر کسی علوم رایج در دانشگاه را جهل میداند، اینها را اصلاً علم نمیداند، به دانشگاه نرود. باید به رسالت دانشجو و رسالت و درس این محیط، اعتقاد داشته باشد.
شرط سوم که خیلی هم مهم است، این است که این کسی که به دانشگاه میرود، بداند که نحوه رابطه او با این محیط و این مخاطب، اثباتاً و نفیاً، تأثیر بسیار بزرگی در امور مهم دارد.
ما برخی از خصوصیات را در دانشجویان میبینیم که اینها مشکلات درونی یا بیرونی دانشجویان است و مسئلهساز میباشد. یک مشکل، مشکل دچار شدن به ابتذال و بیتفاوتی و نفوذپذیری در مقابل فرهنگهای بیگانه و مضر است.
یکی از مشکلات دیگرآسیبپذیری در مقابل لغزشها و انحرافات فکری است. مشکل سوم، همین مشکل مدرکگرایی و توجه وافر به زندگی مادّی و احلام جوانی است.
مشکل دیگر، مشکل آلت دست جریانات سیاسی شدن و سیاسیکاری در دانشگاه است. مشکل دیگر، مشکل ابهام در جریانات و عملکردهاست. روحانیونی که در دانشگاه مشغول فعالیت هستند، دو جنبه را باید در نظر بگیرند، یکی جنبهی علمی است، باید نفوذ علمی کنند و دانشجو اعتقاد پیدا کند که آقا عالم است.
دومین جنبه هم نفوذ دینی است یعنی عملاً باید معلوم کنند به زبان نمیشود. این مورد هم از مواردی است که اثبات آن به زبان امکان ندارد.
هر چه بیشتر به زبان اصرار کنید، مثل کسی است که میخواهد حرف خودش را با قسم خوردن ثابت کند. هر چه بیشتر قسم بخورد، اعتماد طرف کمتر می شود.
هیچوقت به زبان نگویید: آقا ما برای خدا کار میکنیم؛ آقا ما فلان. نه؛ این حرفها را کنار بگذارید. عملاً نشان دهید که نیت، خالص و خدایی است.
اگر این دو جنبه رعایت شود، دانشگاه در دست شما خواهد بود. البتّه یکی از شرایطش هم این است که کارتان تشریفات چندانی نداشته باشد.
حضور روحانیون در دانشگاهها به معنای حضور علم و دین در دانشگاه هاست یعنی دانشگاهها محلّ علم است بنابراین حضور روحانیّون و طلاّب و فضلای دینی در دانشگاهها به این معنا است که معارف اسلامی را – در همهی بخشهایش – بهصورت منطقی قابل ارائه، قوی و مستدل مطرح میکنند.
این جنبهی علمی مسئله است. جنبه دین یعنی تقویت ایمان یعنی هر چه که از طرق فهم علمی حاصل میشود که بهطور طبیعی از آن بخش اوّل حاصل میشود اما مهمترش این است که رفتار، روش و حرکات و سکنات آقایان روحانیون، مبلّغ دین و حامل معارف و ارزشهای دینی است.
انتهای پیام/ ۶۰۰۲۳ /
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰