برجام یک تعهد مشترک از سوی ایران و کشورهای عضو ۱+۵ بود. اعتمادسازی، حل اختلافات در زمینه فعالیتهای هستهای صلح آمیز ایران و برطرف سازی تحریمها، اساس برجام را تشکیل میداد.
برجام یک شبه تبدیل به یک توافق نشد. برای حصول توافق برجام، پیشینهای طولانی از مذاکرات وجود داشت و کشورهای عضو برجام پس از فعالیتها و رایزنیهای طولانی دیپلماتیک به این توافق دست یافتند.
این توافق مهر تایید تمام ارکان نظام را تایید کرد و در نهایت با تصویب مجلس شورای اسلامی که در اکثریت جناح اصولگرا قرار داشت، اجرایی شد. اما از همان زمانی که این توافق مشترک امضاء شد، مخالفان داخلی و خارجی تلاش کردند به این توافق حمله کرده و در راه تحقق تمام مفاد آن، سنگاندازی کنند.
مسئله اصلی مخالفان خارجی توافق، پایان فشارهایی بود که به واسطه فعالیتهای صلح آمیز هستهای، بر ایران تحمیل شده بود. طبیعی بود که رژیم صهیونیستی اولین مخالف و سرسختترین مخالف این توافق باشد.
مسئله رژیم اشغالگر قدس، تداوم هر نوع فشار سیاسی بر ایران است. دولت «باراک اوباما» در همان زمان و با وجود تلاشهای این رژیم، این توافق مشترک را امضاء کرد. اما با تغییر دولت آمریکا، «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر این رژیم به سرعت تلاشهای گستردهای را برای برهم زدن این توافق و تحریک دولت جدید آمریکا به خروج از برجام بکار بست.
«محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان سعودی نیز به محض انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا، از طریق بستن قراردادهای مختلف تلاش کرد تا به نوعی ترامپ را تطمیع کرده و او را به سمت خروج از برجام سوق دهد. رویکرد برخی دولتهای راستگرا در اروپا نیز به تقویت موضع هواداران خروج از برجام در دولت آمریکا انجامید. در نهایت مجموع این تلاشها باعث شد تا «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا قانع شود که خروج از این توافق، میتواند باعث شود تا ایران به پای میز مذاکره دیگری کشانده شده و حاضر به تسلیم در برابر آمریکا خواهد شد. اتفاقی که هرگز رخ نداد.
اهداف اصلی مخالفان برجام شامل مسدودسازی ارتباط ایران با کشورهای جهان، به انزوا کشاندن جمهوری اسلامی ایران، ایجاد فشار مالی و اقتصادی بر دولت جمهوری اسلامی و کاهش توان منطقهای ایران بود. مخالفان برجام میخواستند تا بهانههای مختلفی که با سالها کار تبلیغاتی علیه ایران، به دست سیاستمداران غربی داده بودند تا تحریمهایی ناعادلانه را بر ایران تحمیل کنند، بینتیجه نماند و در نهایت دست آنها در منطقه برای دستیابی به اهدافشان باز شود.
در درون کشورهای غربی نیز کم نبودند سیاستمداران محافظهکاری که همچنان هرگونه گفتگو و همکاری با ایران را مردود میدانستند و خواهان اعمال فشار بر ایران بودند. مواضع برخی سناتورهای جمهوری خواه آمریکا و رهبران احزاب راستگرا در اروپا نمونه بارزی از تلاشهایی بود که تندروها در خارج از ایران، علیه توافق هستهای به کار بستند؛ تلاشهایی که بر برهم زدن تمام و کمال برجام و خروج تمامی کشورها و به ویژه ایران از آن متمرکز شده بود. با این حال و با وجود آنکه آمریکا از برجام خارج شد و ایران با کاهش برخی از تعهدات برجامی خود، نشان داد که این توافق تنها با تعهد تمامی طرفهای آن میتواند ارزشمند باشد، اما برجام به پایان نرسید و تمامی تلاشها برای برهم زدن این توافق بینتیجه ماند.
از طرف دیگر گروههای تندروی داخلی نیز از روز اول قصد داشتند تا برجام به سرعت به پایان برسد. آنهایی که با هواداری از دولت پیشین باعث شدند تا با ایجاد جو روانی منفی علیه ایران و در سطحی جهانی، تحریمهای ناعادلانه شورای امنیت به تصویب برسند، پس از برجام نیز مخالفت خود با این توافق را ار هر طریق ممکن ادامه دادند. آنها یک روز دیپلماتهای ایرانی را تهدید کردند و روز دیگر به رئیسجمهوری و وزیر امور خارجه توهین کردند. یک روز با دروغ مدعی شدند ایران در برجام تعهداتی غیرمعقول را امضاء کرده است که به سرعت معلوم شد چنین نبوده است و روز دیگر تلاش کردند تا در مسیر اجرای برجام کارشکنی کنند.
اکنون بقای برجام به رغم تمام افت و خیزها، باعث شده است تا تحریم تسلیحاتی ایران پایان یابد و اجماع جهانی علیه ایران بشکند. برجام دستاوردهای بسیار دیگری همچون به رسمیت شناختن حق غنیسازی هستهای ایران را نیز به دنبال داشت. با این حال جناح تندرو همچنان بر طبل مخالفت با برجام میکوبد.
اما مسئله این است که به نظر میرسد مخالفت دست کم بخشی از جناح مخالف دولت در داخل کشور با برجام، ناشی از اغراض جناحی و سیاسی باشد. از نگاه بسیاری از ناظران، در واقع بخشی از جناح، اگر خود واسطه مذاکره با غرب میشد و برجام را دستاورد خود میدید، به صورتی تمام و کمال از آن دفاع میکرد. به ویژه آنکه برجام با تایید ارکان مختلف نظام و مجلس شورای اسلامی نیز همراه و پس از تصویب آن در صحن علنی مجلس شورای اسلامی، اجرایی شد.
امروز و با تغییر دولت آمریکا و در پی آن احتمال دگرگونی رویکرد این کشور در سیاست خارجی، این احتمال وجود دارد که آمریکا به پای میزی که آن را ترک کرده است بازگردد و دوباره تعهدات خود را از سر بگیرد. زیرا سیاستمداران این کشور دریافتهاند که سیاست «فشار حداکثری» راه به جایی نمی برد و نمیتوانند ایران را وادار کنند که به آنها امتیاز بدهد. اما به نظر میرسد گروههای تندرو در داخل و خارج کشور، همچنان در تلاشند تا در راه بازگشت آمریکا به برجام سنگاندازی کنند؛ بازگشتی که نشان از اقتدار ایران در سیاست خارجی و حکایت کند و طرحهایی را که رژیم صهیونیستی و دولتهای مرتجع منطقه به دنبال آن هستند را به بن بست بکشاند.
از این رو است که اقداماتی نظیر ترور شهید محسن فخری زاده در چنین مقطعی صورت میگیرد تا کارکردی حداکثری علیه منافع ملی جمهوری اسلامی ایران پیدا کند.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰