کد خبر : 32984
تاریخ انتشار : پنجشنبه 24 مهر 1399 - 0:30
چاپ خبر دیدگاه‌ها برای داغی که بر دل کاغذ می‌مانَد/«کتاب نوحه» یادگار سال‌های سنگی و سربی بسته هستند

داغی که بر دل کاغذ می‌مانَد/«کتاب نوحه» یادگار سال‌های سنگی و سربی

داغی که بر دل کاغذ می‌مانَد/«کتاب نوحه» یادگار سال‌های سنگی و سربی

تبریز جوان– فرشید باغشمال:  نوحه تبریز، در کنار ابعاد ادبی و هنری -که پیش از این در مورد آن‌ها سخن گفته‌ایم- در سبک‌وسیاق چاپ و نشر نیز دارای نکاتی است که کتب نوحه را در میان سایر شاعران و نویسندگان متمایز است. مکتب مرثیه تبریز، آینه تمام نمای ارادت به اهل‌بیت(ع) است. نوحه‌سرایانی چون مرحوم


تبریز جوانفرشید باغشمال:  نوحه تبریز، در کنار ابعاد ادبی و هنری -که پیش از این در مورد آن‌ها سخن گفته‌ایم- در سبک‌وسیاق چاپ و نشر نیز دارای نکاتی است که کتب نوحه را در میان سایر شاعران و نویسندگان متمایز است.

مکتب مرثیه تبریز، آینه تمام نمای ارادت به اهل‌بیت(ع) است. نوحه‌سرایانی چون مرحوم صراف تبریزی، سعدی‌زمان، کریم‌آقا صافی، عبدالعظیم ذهنی‌زاده، حسین شانی تبریزی و حسین صحاف تبریزی، مردان دلسوخته و بی‌ادعایی بودند که عاطفه عمیق و ذوق سلیم را با باورهای اعتقادی درآمیخته و رثای اهل‌بیت(ع) را جاودانه می‌سازند.

کتابت نوحه  و سال‌های رونق خط و خوشنویسی

اما در کنار خصوصیت‌های محتوایی، شیوه چاپ و انتشار کتب نوحه در تبریز، حکایتی است، ورای آنچه در تاریخچه تالیف و نشر کتاب سراغ داریم.

نخستین اثری که در قالب «کتاب نوحه» در تبریز طبع شد، به درستی مشخص نیست، چرا که اساساً کتاب نوحه، مجموعه‌ مدوّنی نبود که طی تشریفات امروز، تالیف و منتشر شود.

کتاب نوحه، مجموعه‌ای از شعرها بود، در قالب‌های مختلف، که شاعر، در طول یک یا چند سال، جمع می‌کرد. نوحه‌هایی که به خطاط ماهری سپرده می‌شد تا مثلاً از قرار صفحه‌ای یک قِران، مجموعه‌ را سامان دهد. کار و کاسبی خطاطی، داغ بود و هر خطاط می‌توانست به همراه شاگردان خود، از یک کتاب نوحه، مثلاً ۱۰ مرتبه کتابت کند. به این ترتیب، نوحه‌سرا، کتاب خود را به زبان امروز، با تیراژ ۱۰ جلد منتشر می‌کرد.

کتاب، دست‌به‌دست، از نوحه‌خوانی به نوحه‌خوان دیگر می‌رسید و در این میان، ممکن بود نوحه‌خوانی، برخی صفحات کتاب را برای خودش رونویسی کند، یا برخی ابیات شاخص را ازبر کند. این شیوه سنتی، را می‌توان گام‌های نخست انتشار نوحه ترکی دانست.

 

«مرثیه‌نگاری» از کتابت دستی، تا چاپ سنگی و سربی

با ورود صنعت چاپ، کتب نوحه نیز پابه‌پای سایر کتاب‌ها، فراگیر شد. در این دوره، عبارت چاپ با «طَبع» و چاپخانه با «مطبَع» توصیف می‌شد. «چاپ سنگی» را می‌توان نخستین تجربه چاپ صنعتی دانست. حروف و واژه‌ها را به صورت معکوس، روی صفحه آهکی، تصویر می‌کردند و صفحه را پس از آغشتن به جوهر، روی کاغد بر می‌گرداندند. نتیجه، یک صفحه کتاب نوحه بود.

بعد از چاپ سنگی، چاپ سربی رواج یافت و به جای صفحات، حروف، تک‌تک کنار هم چیده می‌شد و سطر و صفحه را تشکیل می‌داد، و این فصل جدید بود در تثبیت و گسترش فرهنگ عزاداری.

 

ادبیات نوحه، ادبیات فروتنی و خاکساری است

کتب نوحه، معمولاً در قطع جیبی یا پالتویی، چاپ می‌شد، تا هم حمل‌ونقل آن راحت باشد و هم اینکه در موقع عزاداری، راحت در دست نوحه‌خوان جا بگیرد.

حال اگر کتاب قدیمی نوحه را باز کنیم، با فضایی روبه‌رو خواهیم شد، بسیار متفاوت از ذهنیت رایجی که از کتاب سراغ داریم:

صفحه اول یک کتاب نوحه، پس از ذکر «بسم‌الله»، نام کتاب و شاعر با لحن متفاوتی، پایین عکس درج می‌شد. مثلاً: «گنجینه ذهنی، اثر طبع مرحوم آقای مشهدی علی‌اصغر ذهنی‌زاده».

 بیتی هم پایین عکس نوشته می‌شود که معمولاً مضمون آن، عرض ارادت، خاکساری و تواضع، خطاب به اهل بیت(ع) است. مثلاً در آغاز «دیوان عباسیه» اثر «مرحوم حسین شانی تبریزی» آمده‌است:

واقفم این نکته حساس را / زان گرفتم دامن عباس را

و همین بیت، به ترکی:

گئچمرم بو نکته حساس‌دن/ چکمرم ال دامن عباس‌دن

 

آغاز نوحه با ستایش خدا و رسول خدا(ص)

بعد از صفحه اول، دیباچه‌ای، با موضوع حمد و ثنای الهی آغاز می‌شود، سپس مدح حضرت رسول(ص) و بعد از آن، به ترتیبِ ذوقی که نوحه‌سرا در ارادت به هر کدام از امامان داشته، کتاب ادامه می‌یابد.

در گوشه‌ بالای صفحه، موضوع نوحه ذکر می‌شود. مثلاً امان‌نامه، کوچ از شام، بستن آب فرات، وداع امام(ع) با اهل حرم، مجلس یزید و…

با اصطلاحات رایج نوحه تبریز آشنا شویم

برخی اصطلاحات ادبیات مرثیه نیز در این میان قابل تامل است: ذکر مصیبت اهل بیت(ع) به اختصار ترکی «مُصبَت‌دَه» نامیده می‌شود. این بخش، پیوند قوی با تاریخ مقتل دارد و از این رو، حساس‌ترین بخش عزاداری به شمار می‌رود. چرا که نباید ذره‌ای تحریف، غلو و جسارت در آن باشد.

«احوالات» همان‌طور که از نامش پیداست، به توصیف حال و هوای یک شخصیت تاریخی و مذهبی در یک موقعیت خاص می‌پردازد.

«زبان حال» به گفتگوی دو شخصیت اشاره دارد. مثلاً وقتی گفته می‌شود «زبان حال حضرت قاسم» شاعر، گفتار و رفتار این شهید بزرگوار را مطابق منابع و مقاتل دقیق، از زبان او بازگو می‌کند. این بخش از ادبیات نوحه، به شدت عاطفی و تاثیرگذار است. انگار، این خود جناب قاسم است که حال خویش را با زبان ترکی با ما در میان می‌گذارد.

برخی از مصبت‌دَه‌های شاخص، گاه مستقل از کتاب، به صورت دست نوشته‌ در می‌آمد و در میان نوحه‌خوان‌ها رد و بدل می‌شد. گاه برخی از نوحه‌خوان‌ها برای اینکه شعرشان، در میان مداحان، تک باشد، آن را به کس دیگری نمی‌دانند!

 

سوگواری گل‌ومرغ، در گرافیک بی‌آلایش کتب نوحه

ممکن است گوشه‌ای از صفحه، به ضرباهنگ نوحه اشاره کند: «شروع مجلس» اشعار مقدماتی است برای آغاز عزاداری و گرم‌‌کردن مجلس. «عزاداری عرب» سینه‌زنی یک‌دستی یا دودستی با ضرب تند) و «عزاداری عجم» سینه‌زنی تک‌دستی با ریتم بسیار کند، اما سنگین است.

گرافیک کتب نوحه در نوع خود، حال‌وهوای ساده و بی‌آلایشی دارد، اما در عین حال، بسیار هم چشم‌نواز است. ترکیبی از گل‌ومرغ، به همراه گوشواره‌ها، اسلیمی‌ها و قوس‌هایی که به صورت بداهه و شاید از روی نقوش فرش، طراحی شده‌است.

در پایان کتاب، ممکن بود عکسی از نوحه‌سرا درج شود. در کنار عکس، نام خطاط، نام چاپخانه (مَطبعه)، تاریخ انتشار به هجری قمری نیز نوشته می‌شد.

 

کاتبان مکتب مرثیه تبریز

از جمله کاتبان مرثیه تبریز، «مرحوم میرزاطاهر خوشنویس» است. میرزا در کنار نسخه‌های خطی قرآن، نهج‌البلاغه و ادعیه، تعدادی کتاب نوحه نیز با نسخ اعلای خود به یادگار گذاشته‌است.

همچنین «حاج حسن هریسی» نستعلیق‌نویس نامی تبریزی که در کتابت قرآن، نهج‌البلاغه، مفاتیح‌الجنان و صحیفه سجادیه، همت بسیار داشت، از دیگر کاتبان نوحه تبریز به شمار می‌رود.

 

… و «نوحه تبریز» شهید شد

در سالیان نه چندان دور، چند مغازه معروف در سرای امیر، سراچه بازار کاغذفروشی و خیابان خاقانی، مراکز عرضه کتاب نوحه در تبریز بود. اما عمده‌ترین مرکز کتاب نوحه «بازار شیشه‌گرخانه» بود که مفصل‌ترین منظومه‌های نوحه تبریز را در خود جای داده‌بود.

 مغازه معروف «مرحوم حجت‌السلام بنی‌هاشمی» معروف‌ترین آن‌ها بود. با فوت مرحوم بنی‌هاشمی، شیشه‌گرخانه روز به روز از رونق افتاد.

با عزلت کتاب، کانال‌ها و پیج‌های نوحه، به منبع اصلی نوحه‌خوان‌ها و مداح‌ها تبدیل شد. «راسته شیشه‌گرخانه» از سال‌های پرشور کتاب و نوحه دور افتاد و طولی نکشید که به محل فروش مرغ و جگر و پاچه تبدیل شد.  

انتهای پیام/۶۰۰۰۲




Source link

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.

css.php