به گزارش تبریز جوان، قیام ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز نقطه عطفی در پیشبرد اهداف انقلابی با ایجاد فرهنگ چلهها در سراسر کشور شد. با کشتار مردم تبریز در این روز وضعیت شهر، مردم، بازار و … دچار تحول شد. در این بین فعالیت علمای تراز اول همچون آیتالله قاضیطباطبایی در تثبیت وضعیت و سازماندهی نیروها بینظیر بود. در زمینه حجتالاسلام شیخ عبدالحمید بنابی میگوید:
فردای قیام
فردای روز قیام همه نقاط تبریز به مراتب بیشتر از روز ۲۹ بهمن، ملتهبتر گشته بود و مردم حساستر شده بودند. بازار و مغازهها بسته بود و مردم با نگاههای معنیدار و حیرتزده و با حالتی مات و مبهوت، رفتوآمد میکردند. تصور میشد که منتظر قیامی دیگرند و چشمها به دنبال جوانانی قهرمان و انقلابی میگشت که دیروز فضای شهر را با فریادهای بلند اللهاکبر، مرگ بر شاه و… پرکرده بودند. روز غمانگیزی بود.
شهید قاضی به اینجانب زنگ زد که به مسجد مقبره بیایید، کاری با شما دارم، من بلافاصله رفتم. جمع کثیری از روحانیون و بازاریان متدین و متعهد در محضر آیتالله قاضی نشسته بودند؛ صحبت از حادثه دیروز و شهدا و مجروحان، زندانیان و بازماندگان و خانواده آنها بود. به پیشنهاد آقای قاضی، تصویب و تصمیم جمع، قرار شد همان روز مجلسی به یاد شهدا برپا کنیم.
همچنین برای خانواده شهدا و زخمیها و دستگیرشدگان مساعدتی شود. نظر مرحوم آیتالله قاضی این بود که اینجانب در مجلس یادبود شهدا سخنرانی کنم. من گفتم، «آقا نظر شما هرچه باشد، مطاع است، اما استحضار دارید که ساواک مدام در کمین است که مرا دستگیر نماید؛ مخصوصاً که به دنبال حادثه خونین دیروز، خیلی حساساند. اگر صلاح بدانید آقای ناصرزاده منبر برود وگرنه باز هم من در خدمت شما هستم، هرچه بادا باد.»
او فکری کرد و گفت: «عیبی ندارد، آقای ناصرزاده سخنرانی کنند.» کسی را فرستادیم به دنبال مرحوم ناصرزاده. در این فاصله تا آقای ناصرزاده بیاید به مرحوم قاضی گفتم، «شما خودتان توصیههای لازم را به آقای ناصرزاده بفرمایید تا بدانند که در چه محورهایی صحبت کنند؛ او کمیسادهاند، ممکن است متوجه اصل موضوع نباشند.»
وقتی مرحوم ناصرزاده آمد، شهید قاضی مطالبی را به او فرمودند. من هم به واسطه صمیمیتی که با او داشتم، دوستانه و در عین حال جدی یادآور شدم و گفتم، «مردم قیام کردهاند، این حرکت دیروز مردم تبریز، قیامی است علیه ظلم، به راستی انقلاب میشود، باید از این قیام بهرهبرداری کرد، شاه رفتنی است! از قیام و حماسه دیروز و شهیدان و مجروحان و دستگیرشدگان تجلیل و از رژیم انتقاد نمایید.» همان روز، مجلس بسیار باشکوهی در مسجد مقبره برپا گردید و مرحوم ناصرزاده هم سخنرانی خوبی ایراد کرد.
کمک به خانواده شهدا، مجروحان و دستگیرشدگان
در همان جلسه فردای ۲۹ بهمن تبریز، مرحوم قاضی پیشنهاد کرد به خسارتدیدگان قیام و خانواده شهدا، مجروحان و دستگیرشدگان مساعدت مالی شود. خود آقای قاضی گروههایی را برای این امر دینی و انقلابی مشخص کرد. این مساعدت با کمکهای ویژه بازاریان متعهد و انقلابی تبریز انجام گرفت. بنده هم یک خودروی بنز قرمز رنگی داشتم که در این قضیه فروختم… خلاصه اینکه به تدبیر شهید قاضی و کمک بازار و افراد انقلابی و متمکن، به آن عزیزان مساعدت آبرومندانهای شد.
همچنین بنده به نمایندگی از طرف علما به همراه تعدادی از دوستان همفکر به زندان تبریز رفتم تا فهرستی از دستگیرشدگان تهیه کرده و دیدار و دلجویی نمایم. از آنجایی که رژیم در سرکوب کردن قیام مردم تبریز، دستهگل به آب داده، و بعد متوجه شده بود که این سرکوبی به ضرر خودش تمام خواهد شد، در برخورد با مردم و علما سختگیری نمیکردند؛ بنابراین زبان مسوولان و عوامل رژیم در تبریز کوتاه شده بود.
نمیخواستند دیگر سروصدایی بلند شود، بلکه سعی داشتند همه چیز بهآرامی و خیر و خوشی تمام شود؛ از اینرو وقتی به زندان رفتیم، خیلی احترام کردند. چون وارد حیاط زندان تبریز شدم، حدود صد نفر از دستگیرشدگان قیام ۲۹ بهمن را در حیاط نگهداشته، موی سرشان را تراشیده بودند! با زندانیان صحبتکردم، آدرس منازل و وضع خانوادگی آنها را نوشتم و از مسائل و مشکلاتشان سوال کردم و برگشتم و به آیتالله قاضی گزارش دادم. بعد از مدتی خیلی از آنان آزاد شدند و باز هم به صف انقلابیون پیوستند. اکثر آنان از طبقات متوسط و متوسط بهپایین جامعه بودند.
ارزیابی کلی قیام ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز/ تبریزیان خط قرمزها را شکستند
ارزیابی کلی من این است که واقعه تبریز، تأثیر بسزایی در روند تکاملی انقلاب اسلامی داشت و سنتهای حسنهایی را پایهگذاری کرد و باعث شد، شهرستانهای دیگر هم به جنبش درآیند و چهلم شهدا را به هم متصل کنند. تا قبل از واقعه تبریز، شعار «مرگ بر شاه» به صورت علنی سرداده نمیشد؛ اما تبریزیان خط قرمزها را شکستند. مردم سایر مناطق همچون یزد و جهرم نیز به این خودباوری رسیدند که اگر از جای برخیزند، غیرقابل کنترل میشوند و میتوانند بر پاسبان و نیروی مسلح چیره شوند.
تقلای رژیم شاه بعد از ۲۹ بهمن ۱۳۵۶
بعد از قیام حماسهآفرین ۲۹ بهمن تبریز، عوامل وفادار رژیم پهلوی از جمله ارتشبد «شفقت» که دو سه ماه بعد به سمت استاندار آذربایجانشرقی منصوب شد، بیهوده سعی کردند از مردم دلجویی نمایند. برای این منظور مسوولان استانی از علما و روحانیت پیشروی تبریز دعوت کردند تا در جلسهای که در اتاق بازرگانی تبریز تشکیل میشد، شرکت کنند. موضوع جلسه، بررسی علل نارضایتی مردم بود. بنده هم در آن نشست حضور داشتم.
رژیم از این تقلاها دو هدف اصلی را دنبال میکرد: یکی فهمیدن علل و انگیزه قیام مردم تبریز در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ و دیگری جلوگیری از قیامهای احتمالی آینده. چندی بعد جمشید آموزگار، نخستوزیر وقت به تبریز آمد. از آنجایی که مسوولان رژیم در تبریز میدانستند عامه مردم استقبال نخواهند کرد، تلاش نمودند تا از ادارات و مدارس استان، افراد و کارمندان را در تبریز گردهم آورند و اجتماعی پرجمعیت تشکیل دهند تا جمشید آموزگار سخنرانی کند.
یادم هست، پسرخاله ما را هم از شهرستان میانه آورده بودند که او هم در تبریز به دنبال کار شخصی خود رفت! جمشید آموزگار از منویات شاهنشاه برای آن اجتماع فرمایشی سخنرانی نمود و پرت و پلاهایی گفت و قیام مردمی و دینی ۲۹ بهمن تبریز را منتسب به بیگانهها و آن سوی ارس دانست! و ادعا نمود این جوانان قیامکننده کمونیست بوده و به تحریک همسایه شمالی دست به تحرکاتی زدهاند!
بعد از آن، عوامل رژیم و صدا و سیما و مطبوعات ادعا کردند که جمشید آموزگار در اجتماع ۳۰۰ هزار نفری مردم تبریز سخنرانی کرد؛ یعنی میخواستند بگویند، مردم تبریز با رژیم هستند! اما آن اجتماع فرمایشی برخلاف ادعای مطبوعات وابسته و عوامل رژیم، هرگز به سیصد هزار نفر نرسید. حتی برخی از کارمندان و کارگران و پرسنل اداری که همه را به زور آورده بودند، میخواستند جایگاه سخنرانی جمشید آموزگار را بریزند و اجتماع را به هم بزنند!
خلاصه، جمشید آموزگار هم نتوانست آب رفته را به جوی بازگرداند، بلکه رژیم شاه را پیش مردم رسواتر از گذشته ساخت؛ به ویژه اینکه علمای بزرگ، حوزههای علمیه، مراجع تقلید و… همه پشت سر هم اطلاعیه دادند و نگذاشتند فضای خشمگین قیام مردم تبریز از حال و هوا بیفتد. امامخمینی (ره) از نجف پیامی شورانگیز به مردم تبریز فرستاد که مایه امیدواری مبارزان و تسکین قلب خانواده شهدا گردید.
همچنین مراجع دیگر همچون، مرحوم آیتالله سید عبدالله شیرازی از مراجع مقیم مشهد مقدس، آیتالله گلپایگانی، آیتالله مرعشینجفی، حوزه علمیه قم و سایر حوزههای علمیه، پیامهای جداگانهای دادند.
انتهای پیام/۶۰۰۰۱/س
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰