دخیل عشق پای دیگهای آش حسینی
تبریز جوان– معصومه درخشان: آش نذری امام حسین(ع) یکی از متداولترین نذر و احسانهایی است که در سراسر کشورمان میتوان از عطر و طعم خوشمزه و خوشایند آن سرمست شد و طعم بینظیر آن را همیشه زیر زبان مزهمزه کرد. یک روز قبل از اربعین حسینی مهمانی بانویی شدم که خود و خانوادهاش نذر امام حسین(ع)
تبریز جوان– معصومه درخشان: آش نذری امام حسین(ع) یکی از متداولترین نذر و احسانهایی است که در سراسر کشورمان میتوان از عطر و طعم خوشمزه و خوشایند آن سرمست شد و طعم بینظیر آن را همیشه زیر زبان مزهمزه کرد.
یک روز قبل از اربعین حسینی مهمانی بانویی شدم که خود و خانوادهاش نذر امام حسین(ع) بوده و در تدارک آمادهسازی برای طبخ آش حسینی در روز اربعین بودند.
ساعت ۲ ظهر روز قبل از اربعین است، خانمهای دوستان و آشنایان برای پاک کردن سبزی آش خود را به این خانه میرسانند تا به سهم خود در آمادهسازی احسان آش حسینی مشارکت کنند.
سفره بزرگی پهن شده و سبزیها روی آن قرار دارد خانمها دور تا دور آن نشسته و ذکر سلام و صلوات برای آغاز پاک کردن سبزیها فضا ر ا پر کرده است، صلوات اول به نیت تعجیل در ظهور آقا امام زمان (عج) و سلامتی مقام عظمای ولایت فرستاده میشود، صلوات دوم برای شفای بیماران و صلوات سوم برای زیارت کربلا و صلوات چهارم برای برآورده شدن حاجات بانی و حاضران و همین طور صلواتها ادامه دارد.
بعد از ذکر سلام و صلواتها، خانمها در یک فضای معنوی خاصی مشغول به کار میشوند، برخی از آنها اسفناج و گشنیز پاک کرده، برخی دیگر به پاک کردن ترهها مشغول بوده و تعدادی هم مشغول پاک کردن جعفری و شوید هستند.
آش کشک برای سلامتی همسرم
صحبت کردن خانمها و ذکر خاطرات سالهای گذشته از مراسم مختلف معنوی و مشارکت در آن چاشنی کار شده است، فرصت مغتنمی پیش آمده است تا با خانم فریده محمدقلی اوغلی، بانی این آش و احسان حسینی از سالهای دور حرف بزنیم و برایمان از راز دلش بگوید که ۳۳ سال پیش چگونه بساط این آش فراهم شد.
خانم محمدقلی اوغلی، دفترچه خاطرات خود را ورق میزند، به سالهایی میرسد که حدود ۱۰ سال از ازدواجش گذشته بود،«حدود ۱۰سال بعد از ازدواجم بود و سه فرزند کوچک داشتم یکی از بچههایم کلاس اول دبستان بود، دیگری ۵ساله و یکی هم سه ساله بود.نمیدانم چه اتفاقی افتاد که یک دفعه شوهرم به شدت مریض شد و پزشکان علت آن را نمیدانستند، هر کاری کردیم حال شوهرم خوب نمیشد، به پزشکان زیادی مراجعه کردیم ولی جواب نگرفتیم، ناراحتی عمیقی ته قلبم را میفشرد اما نمیدانستم چکار کنم، در همین ایام در خواب دیدم خانمی یک کاسه آش کشک به من نشان داد و گفت،”در روز اربعین از این آش برای شوهرت درست کن انشالله حالش خوب میشود”.
صبح خوابم را برای شوهرم تعریف کردم، شوهرم نتوانست حرفی بزند فقط از ته دل گریه کرد، آن سال در “آخمقیه” ساکن بودیم سه کیلو سبزی آش گرفتم با مقداری حبوبات، قابلمه کوچکی آش کشک درست کرده و در بین همسایگان و آشنایان پخش کردم، طولی نکشید که خداوند به بچههای کوچکم رحم کرد و حال شوهرم خوب شد.»
قابلمه کوچک دیروز، دیگهای بزرگ امروز
حالا سالها از آن روز میگذرد و سه کیلو سبزی آش هر سال اضافه تر و قابلمه کوچک آش هر سال بزرگتر شده است. «قابلمه کوچکی که برای اولین بار آش درست کردم الان تبدیل به دیگهای بزرگی شدهاند و هر سال تعداد دیگها با همدیگر متفاوت است».
فریده خانم طی این مدت هیچ وقت پخت این آش را تعطیل نکرده است حتی در روز فوت پدرش، با تاکید میگوید: آش اربعین حضرت سیدالشهدا هیچ وقت تعطیل نشده است حتی پدرم فوت کرد و در روز اربعین به خاک سپرده شد ولی من به خاطر آش نذری اربعین نتوانستم در مراسم تشییع و خاکسپاری پدرم حاضر شوم.
وی با اشاره به اینکه در چند سال اخیر روز اربعین در فصل زمستان بود، روشن کردن اجاقها با توجه به سرمای هوا و بارش برف و باران در حیاط امکانپذیر نبود و در منزل هم نمیتوانستم درست کنم، گفت: با چند نفر از علما مشورت کرده و پرسیدم آیا میتوان این آش را به برنج تبدیل کرد یا خیر؟
این بانوب تبریزی میافزاید:از آنجایی که فلسفه طبخ آش نذر نبود و براساس یک سفارش برای بهبود حال شوهرم درست کرده بودم، علما گفتند چون نذر نیست و صرفا احسان در حق امام حسین علیهالسلام است میتوانی آن را به برنج تبدیل کنی، بنابراین هشت سال آش را به زرشک پلو تغییر دادم.
بانوی محب اهل بیت ادامه داد: اکنون که بارندگی نیست و در مهر ماه هم خبری از برف و باران نیست دوباره بساط آش را چیده و مثل سالهای قبل آش را در حیاط درست میکنیم.
صاحب احسان ما نیستیم
فریده خانم هر لحظهای که در مورد احسان اربعین صحبت میکند از ته دلش اعتقاد داشته و تکرار میکند که صاحب این احسان ما نیستیم، ما فقط وسیلهایم تا این کار را انجام دهیم آش ما دعوتی نیست که افراد خاصی را دعوت کنیم و افراد ناشناس و غریبهها نیایند بلکه هر فردی به در این خانه بیاید به برکت امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل عباس و مادرش حضرت فاطمه زهرا (س) دست خالی نمیرود. هر فردی که میآید در این آش سهم دارد صاحب آش خودش کمک میکند، در خانه ما از صبح اربعین برای پخش آش امام حسین(ع) باز است.
وقتی از او میخواهم از حال و هوای خود طی این سالها بگوید، بغض در گلو ماندهاش مجال صحبت کردن نمیدهد، اشک سرازیر میشود روی گونههایش و تنها به گفتن این جمله اکتفا میکند، « اصلا نمیتوانم احساسم را بگویم، از عاشورا تا اربعین میگریم اگر بخواهم از حال و هوای دلم بگویم بدون شک ساعتها حالم دگرگون شده و گریه میکنم، حال و هوای دیگری دارم. شوق خاصی در درونم زبانه میکشد.»
فریده خانم بار دیگر از کرامات حضرت امام حسین(ع) و حضرت عباس برایم تعریف کرد و گفت: یکی از سالها به خواهر شوهرم اکرم خانم که چند سال پیش فوت کرده و خدا رحمتش کند، گفتم: ” اکرم خانم کشک امسال کم است میترسم این کشکها کفایت نکند،” اکرم خانم گفت:«کم نیست نگران نباش».
وی تاکید کرد: با وجودی که خواهر شوهرم به من قوت قلب میداد که نگران نباشم ولی من به نسبت هرسال میدیدم که دو دبه کشک کم است، در دلم استرس زیادی داشتم فردا در روز تعطیل اربعین از کجا کشک پیدا میکنم. به هر ترتیبی بود شب را به صبح رساندم، اول صبح دیدم خواهر شوهرم مدام مرا صدا کرده و میگوید: «فریده زودباش خودت را برسان و دو تا هم تشت بیاور». هراسان با تشت در دست خودم را رساندم و دیدم کشکها از دبهها سرریز شده و به زمین میریزد، دبههای کشک را برداشته و در داخل تشت گذاشتیم همچنان کشکها سرریز شدند تا اینکه جلوی چشم همه تشتها پر شدند.
وی ادامه میدهد: من اسم این را اگر عنایت حضرت سیدالشهدا نگذارم؟ چه بنامم ،اینها معجزه خداوند است و همه ما از این موارد خیلی زیاد دیدهایم. خدا شاهد است که آش برای ما نیست برای امام حسین(ع) و اهل بیت است، گاهی حتی کاسهای آش برای خود ما باقی نمیماند، معتقدیم اگر فردی بیاید و دست خالی برود، هیچ بهره و ثوابی برای ما ندارد، امام حسین(ع) عنایت کرده و قبول کند برای ما کافی است.
حرفهای فریده خانم که به اینجا میرسد، صدای دعاهای دسته جمعی خانمها بلند میشود، باز هم صدای صلواتها و ذکر زیارت عاشورا فضای خانه را پر میکند،کم کم غروب آفتاب از راه میرسد ولی پاک کردن سبزیها تمام نشده و چند ساعتی برای اتمام آن زمان لازم است.
۳۰سال به عشق حسن(ع) میآیم و میروم
بتول خانم یکی از خانمهایی است که برای پاک کردن سبزی آش به کمک فریده خانم آمده است، وی میگوید: جز محبت و دوست داشتن امام حسین علیهالسلام چه چیزی میتواند مرا ۳۰سال به این خانه ببرد و بیاورد، ۳۰سال است برای پاک کردن سبزی آش از منطقه ائلگلی تبریز به اینجا میآیم.
به جای چادرم زیارت کربلا میخواهم
لعیا خانم یکی از دیگر از خانمهاست که به ذکر خاطره پرداخت و گفت: سال ۹۰ وقتی سر دیگ آش بودم چادرم سوخت، این چادرم سوغات مکه و به رنگ سفید و مشکی بود آن روز برای اولین بار پوشیده بودم. وقتی چادرم سوخت گفتم یا امام حسین چادرم سوخت به عوض چادرم، زیارت کربلا میخواهم، شاید باور نکنید سال ۹۰ تمام نشده بود از جایی که گمان نمیکردم امام حسین(ع) خودش مقدمات سفر به کربلا را برایم فراهم کرد و همان سال به زیارت حرم ارباب رفتم.
وی ادامه داد: اینجا خانه دایی من است، مادرم همیشه سر دیگ آش بود، سال ۹۰ به رحمت خدا رفت ولی دلش با این آش است، دو روز پیش به خواب من آمد و گفت که از طرف من یک کیسه نمک بگیر و در آن آش بریز.
معصومه خانم هم دختر این خانواده است که سبزیهای پاک شده را خرد میکند، وی میگوید: معمولا از دو هفته قبل یواش یواش کارهای آش را آماده کرده و خود را برای اربعین میرسانیم.
معصومه با ذکر خیر از عمهاش میگوید: عمهام اکرم خانم پای ثابت آش بود، از چند روز قبل میآمد و به مادرم کمک میکرد، الان چند سالی است به رحمت خدا رفته و جایش خالی است. این روزها همه اینجا صاحبخانهاند.
حالا روز اربعین است بعد از نماز صبح زیردیگ ها روشن میشود، در حالی که محتویات آش اضافه میشود، نوای دلنشین زیارت عاشورا، زیارت اربعین، دعای ماه صفر و صلوات در فضا میپیچد، هر فردی نذر دارد، در موقع هم زدن آش راز دلش را با صاحب نذر و احسان که آقا امام حسین علیهالسلام باشد، در میان میگذارد و نجوای دلش را با وی زمزمه میکند.
وقتی حکمت و مصلحت خداوند در برآورده کردن حاجت و نیاز آن فرد مقدر شده باشد، فرد نذرکننده سال آینده در پخت و تهیه مواد مورد نیاز آش سهیم میشود. و اینگونه است که قابلمه کوچک آش ۳۳سال پیش اکنون به دیگهای بزرگی تبدیل شده است.
عنایت امام حسین تمام شدنی نیست
حسین قنادیعارف، شوهر فریده خانم هم سر دیگ آش حضور دارد و میگوید: بانی اصل این آش همسرم است و زمانی که من سالهای گذشته مریض بودم به طبخ و توزیع آن اقدام کرده و به اینجا رسانده است.
وی ادامه داد: ما هرچه داریم از عنایت امام حسین (ع) است، در این خانه به روی همه باز است و تا زمانی که کاسهای آش باقی مانده باشد، آن را پخش میکنیم. اگر از همسایگان فرد مریضی باشد، خودمان به در خانه او آش می دهیم ولی در حالت معمولی هر کس ظرفی بیاورد از این سفره حسینی سهم خودش را میبرد.
حسین آقا با یک طمائینه و آرامش خاطر قلبی میگوید: هیچوقت برای مراسم آش اربعین دست خالی و در تنگنا نماندم، ممکن است در طول سال در سختی بودم ولی حساب آش اربعین با همه چی فرق میکند و هیچوقت نشده است برای آش اربعین دستم خالی باشد و این از عنایت و بزرگوار حضرت سیدالشهداست.
انتهای پیام/۶۰۰۲۰/
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰